توسل به امام زمان عج الله تعالی فرجه
اهل ولا چو روی به سـوی خـدا کـنند اول به جـان گـمـشـده خود دعـا کـنـند شد عـالمـی اسیـر جـمـال تو، رخ نـما تا عـاشــقــانه سیـر جمـال خـدا کـنـنـد روی تـو را نـدیـده خـریــدار بـوده انـد (تا آن زمان که پرده برافتد چهـا کنند) مپسند بی بهار رخت، غنچه های بـاغ نشکـفته، سربه جـیب محـن آشنـا کنند آهسته چون نسیم گذر کن دراین چـمن تا غـنچه ها به شوق تو آغـوش وا کنند با بوسه مُهرکن لب شوریدگان ز مِهر ترسم که راز عشق تو را بر ملا کنند عهـدی که بسته ایم، فـراموش کی کنیم صاحب دلان به عهـد امـانت وفــا کنند از ما جمال خویش مپوشان که گفته اند ( اهـل نـظـر مـعـامـلـه با آشـنـا کـنـند) خوبان اگر در آینه بیـنند روی خـویش خود را چو ما، بـرای ابـد مبـتـلا کنند پروانه سوخت زآتش هجران ولی نگفت (شـاهـان کـم التـفـات بحـال گـدا کنند) |